کاوش آموزشی تعیین حریم تپه قلازکه با حضور دانشجویان ورودی 1400 باستانشناسی دانشگاه لرستان انجام شد
فصل دوم کاوش برای تعیین عرصه و پیشنهاد حریم تپه قلازکه شهرستان خرمآباد لرستان، با حضور دانشجویان کارشناسی ورودی 1400 باستانشناسی دانشگاه لرستان به سرپرستی دکتر محمد بهرامی، باستانشناس و عضو هیئت علمی گروه تاریخ و باستانشناسی دانشگاه لرستان، با مجوز پژوهشگاه میراثفرهنگی و گردشگری کشور، انجام شد.
به گزارش روابطعمومی دانشگاه لرستان به نقل از پژوهشگاه میراثفرهنگی و گردشگری کشور، دکتر محمد بهرامی، سرپرست هیئت باستانشناسی با اعلام این خبر گفت: «فصل نخست کاوش تعیین حریم این محوطه در شهریور 1401 با ایجاد 7 گمانه به انجام رسیده بود (گزارشهای بيست-ويكمين گردهمايی سالانه باستانشناسی ايران، ص: 53) که در نهایت با کاوش 10 گمانه در فصل جاری، وضعیت عرصه تپه مشخص شد».
این باستانشناس با اشاره به اینکه تپه قلازکه در بخش شمالی دشت کوچک میانکوهی دهپیر و جنوب کوه ریمله در شرق درّه خرمآباد قرار دارد افزود: «دو سراب که از این ارتفاعات سرچشمه میگیرند منبع تأمین آب زمینهای کشاورزی پیرامون تپه است که به احتمال زیاد دلیل اصلی شکلگیری محوطه در گذشته نیز بوده است. بر اساس شواهد سطحی و یافتههای گمانهها، این اثر دارای استقرارهایی از دورانهای نوسنگی، مس و سنگ، مفرغ، اشکانی، ساسانی و قرون میانه اسلامی است هر چند به نظر میرسد، استقرار اصلی متعلق به دورههای نوسنگی و مس و سنگ باشد».
او اظهار کرد: «در پایان دو فصل کاوش آموزشی گروه باستانشناسی دانشگاه لرستان، بر اساس نتایج حاصل از 17 گمانه کاوش شده، روشن شد که عرصه واقعی تپه در جهات غرب، جنوب و شرق تقریباً همان عرصه ظاهری تپه است، ولی در جهت شمال، نتایج گمانههای شماره 1 و 15 مشخص کرد که عرصه تپه دارای گسترش بیشتری بوده است».
بهرامی گفت: »در این فصل و در ادامه کاوش فصل پیش، در آغاز، 3 گمانه در دامنه شرقی تپه ایجاد شد که هر 3 گمانه در عمقی کمتر از یک متر با رسیدن به لایههای برجای باستانشناختی مشخص شد در عرصه تپه قرار دارند. گمانه شماره 15 در فاصله حدود 20 متری شمال تپه و راه آسفالته، ایجاد شد. نتایج این گمانه برخلاف سه جهت دیگر و با وجود یک ساختار معماری و یافتههای مطمئن از دوره نوسنگی نشان داد که عرصه تپه در جهت شمال گسترش بیشتری داشته است».
وی افزود: «از نتایج جالب در جریان کاوش گمانههای جهات شرق و غرب تپه که امروزه زمینهای کشاورزی مسطح هستند، برخورد با لایههای قطور آبرفتی بود که نشاندهنده وجود جریان رودخانه یا مسیل در دو طرف تپه در گذشته بوده است و به احتمال زیاد در زمان حیات محوطه، جریان آبی در دو طرف تپه و بهویژه در غرب آن وجود داشته است».
سرپرست هیئت باستانشناسی، از یافتههای شاخص حاصل از گمانههای تعیین حریم، به فراوانی دستابزارهای سنگی متعلق به دوره نوسنگی و شواهد سفالی مربوط به دوره و فرهنگ باغنو اشاره کرد و گفت: «دستساختههای سنگی دوره نوسنگی شامل انواع سنگمادرهای تراشه و ریزتیغه فشنگی، انواع تیغه و ریزتیغه، اسکنه و نمونههایی از تیغه داس بودند. همچنین از لایههای مربوط به این دوره، یک پیکرک گلی شبیه به گراز یافت شد که شبیه نمونههای معرفی شده از تپه سراب و دیگر محوطههای این دوره در غرب ایران است».
او افزود: در نهایت به نظر میرسد، با وجود حضور لایههای فرهنگی از دورههای نوسنگی و مس و سنگ قدیم (باغنو) در این تپه، کاوش لایهنگاری و گسترده این تپه در آینده میتواند جنبههای مختلفی از تاریخ استقرار، چگونگی انتقال از دوره نوسنگی به مس و سنگ در منطقه و شرایط زیستی و استقراری را روشن کند».